گل نرگس Narcissus

دختر 16ساله دبیرستانی هستم که نامزدم نماز نمی خواند و به دنبال کار هم نمی رود. بیکاری او,خانواده ام مخصوصاً مرا بسیار نگران کرده است تا جایی که به فکر طلاق افتاده ام . راهنماییم کنید.

ازدواج و پیوند مقدس زناشویی رشته است آسمانی و یکی از نعمت های بزرگ الهی می باشد. خداوندانسان را به گونه ای آفرید که بدون همسر ناقص است و تا همسر اختیار نکند, به کمال مطلوب نمی رسد. در این راستاهیچ چیز دیگر جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد.

دین مقدس اسلام برای ازدواج و انتخاب همسر اهمیت ویژه ای قائل است و بر آن تأکید فراوان دارد. پیامبرگرامی اسلام (ص) می فرماید:

(شیخ حرعاملی , وسائل الشیعه , ج 14 ص 23.)

در حدیث دیگر فرمود: .(همان , ص 60)

هر پسر و دختری که به سن رشد و بلوغ می رسند, بزرگ ترین آرزویشان این است که ازدواج کنند و با تشکیل زندگی مشترک زناشویی به این خواسته دست یابند. این نعمت بزرگ نصیب شما هم شده است و با برطرف شدن مشکلِ بیکاری نامزدت , نگرانی شما بر طرف خواهد شد.

ادامه مطلب...

مرد و زنی که نامزد هستند و اگر تفاهم نداشته و بیشتر وقت ها با هم جرّ و بحث کنند, آیا می توانندبعداً که عقد کردند, به زندگی آرامی خوش بین باشند؟

اختلاف سلیقه در جو تفاهم و همدلی قابل حل است . معمولاً هر زن و مردی چه قبل و چه بعد ازازدواج از دو سلیقهء متفاوت برخوردارند, اما هنگامی که با یکدیگر ازدواج می کنند, روی نقطهء مشترکی توقف کرده ,بر اساس آن به ادامهء زندگی می پردازند. نقطهء مشترک همان تفاهم است ; یعنی قبول کردن یک دیگر. اما اگر زوج جوان در حین عقد و قبل از آغاز رسمی زندگی (عروسی ) در برخوردهای متعارف نتوانند همدیگر را تحمل کنند وزمینهء اختلاف و ناسازگاری بینشان ایجاد شود, طبعاً بعد از عروسی نیز نمی توانند به تفاهم و آرامش برسند, زیرا دراین صورت به جای گذشت و چشم پوشی , بهانه گیری جا باز خواهد کرد و این موضوع می تواند شدت پیدا کند.

زن و مرد باید با علاقه و نشاط و همدلی و امید زندگی کنند. اگر به هر دلیل به پیوند ازدواج تن داده اند, آن را به فال نیک بگیرند و جوّی آرام در میان خود ایجاد کنند, اگر چه در بسیاری از موارد زن یا شوهر به عقب نشینی ازمواضع و کوتاه آمدن در مقام بحث نیاز دارند, تا ضمانت لازم برای ادامهء زندگی فراهم شود.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

با دوشیزه ای که قبلاً نامزد داشته و طلاق گرفته , عقد بسته و نامزد شده ام . من او را خیلی دوست دارم ,ولی وی نسبت به من ابراز علاقه نمی کند و در جمع و خلوت توجه چندانی به من ندارد. از این جهت مضطرب ونگران آینده ام . راهنمایی ام کنید.

از این که رابطهء بین شما و نامزدتان خوب است , خوشحالیم . ابتداءً بهتر است بدانید علّت عدم ابرازعلاقهء نامزدتان چیست ؟ شاید شکستی است که در اولین ازدواج خورده است . پس از عروسی و گذشت زمان به تدریج خوب خواهد شد و اگر لازم شد, در خلوت با ایشان صحبت کنید یا از طریق خواهر و مادر نظر ایشان را به دست آورید, چون ممکن است به خاطر حیا و خجالتی بودن و یا القا و تلقین دیگران باشد و یا عامل دیگری سبب این امر شده باشد.

وقتی سبب امر, روشن و قضیه ریشه یابی شد, با برخورد شایسته و استعانت از خداوند مسئلهء را حل کنید. درصحبت ها و برخوردهای خود آاری کنید که او باور کند و مطمئن شود شما به وی علاقه مند هستید و نامزدی قبلی وی اثر نامطلوبی در شما ندارد اگر مناسب دیدید به او بگویید او هم باید این قضیه را کاملاً از صفحهء خاطر زدوده وبه فراموشی بسپارد. از عواملی که محبّت را جلب می کند مانند خوش خلقی و دادن هدیه و اظهار محبت استفاده کنید.

ادامه مطلب...

مدتی است با مشکلات خانوادگی روبه رو شده ام و کم کم دارم صبر و تحمل خود را از دست می دهم ,لطفاً بفرمایید در برخورد با شوهرم که مدتی است به زندگی خود توجهی ندارد و با زن دیگری که پیش از ازدواج بامن , قصد ازدواج با او را داشته رفت و آمد می کند, چه باید بکنم ؟

خواهر گرامی ! نامهء شما به دستمان رسید و آگاهی از غمناکی ها و دلتنگی های شما متأثرمان نمود, لذا پیش از هر گونه سخنی , از صمیم قلب آرزو می کنیم که خداوند سکون و آرامش پیشین را به شما باز گرداند و کانون زندگی شما را دوباره گرم و با طراوت سازد.

در از هم گسیختگی روابط اعضای یک خانواده , علی الخصوص زن و شوهر, دو عامل مهم وجود دارد که ازآن ها به عامل بیرونی و عامل درونی یاد می کنند. عامل بیرونی , مجموعه اثراتی است که محیط خارج بر روان انسان باقی می گذارد و به هر ترتیب سبب به هم ریختگی تعادل انسان می گردد. این عدم تعادل , گاهی به شکل بیماری , گاه به شکل تغییر رویهء اخلاقی , گاه به فرم حساسیت و بدبینی و گاه به شکل افسردگی و سایر اشکال ظهور و بروزمی کند.

ادامه مطلب...

با پسر خاله ام نامزد شده ام و به نظر رفتارش خیلی متعادل نیست ; گاهی دروغ می گوید و زمانی نماز نمی خواند; سیگار هم می کشد ونگاه هایش آلوده است , چه راه حلّی را پیشنهاد می کند که کارهای ناروا را کناربگذارد, تا در آینده خوشبخت شویم ؟

همان طور که می دانید پسر خاله تان در سفر قم نزد شما اعتراف کرده است , ولی از چند چیز رنج می برد;

یکی این که فکر می کند محبوب و مورد علاقهء خانواده ـ مخصوصاً پدرنیست ;

دوم : مورد اعتماد خانواده نیست و آن ها حرف هایش را نمی پذیرند و درگفتار او را صادق نمی دانند;

سوم این که : برایش شخصیت و ارزش قائل نیستند و هنوز با او مانند یک بچه رفتار می کنند و حرکاتش را زیر نظر دارند; به همین دلیل او خودش را تنهامی پندارد و کسی را پیدا نمی کند که خلاءهایش را پر کند و او را درک نماید.

اگر می بینید گاه سیگار می کشد و گاه با دختران نامحرم است و حتّی گاه دروغ می گوید, به خاطر این است که احساس کمبود می کند و از این طریق می خواهد کمبودهایش را جبران نماید.

اگر به دادش نرسید و خلاءهایش را پر نکنید, روز به روز بدتر می شود تاجایی که قابل جبران نباشد.

وظیفهء شما به عنوان همسر فردی که خیلی به شما علاقه مند است و اظهارمحبت می کند, سنگین است و رعایت نکات ذیل ضروری است :

ادامه مطلب...

زنی 26ساله هستم و با پسر دایی ام ازدواج کرده ام ; مرا کتک می زند و به من اهانت وجسارت می نماید وقتی از خانه بیرون کرده است . می گوید: آن قدر تو را اذیت می کنم تا مهریه ات را ببخشی ومن طلاقت دهم . من برای رضای خدا, زن این مرد بچه دار شدم , اما او این چنین حقم را داد. آیا همهء مردهاچنین هستند؟

]هر چه باشد جز خدا, آن بت بُوَد, در هم شکن هر چه باشدجز هوی , آن حق بُوَد, در دل نشان]

نامهء ناراحت کنندهء شما را خواندم و از افسردگی شما متأثر شدیم .

برای راهنمایی شما نکاتی چند تقدیم می نماییم ; امید است برای درمان آسیب ها و آفت های زندگی شمامفید و مؤثّر باشد.

1- برای تمدید اعصاب و فراموش کردن ناراحتی های گذشته , به شما سفارش می کنیم با همآهنگی خانواده , سفری زیارتی به مشهد مقدس بروید و اگر نمی توانید, سفری به قسم , برای زیارت حضرت معصومه (س) و جمکران داشته باشید. این سفر را با کاروان های زیارتی خانم ها انجام دهید.

2 - زندگی , پیچ و خم و فراز و نشیب بسیار دارد و مطالبی که شما نوشته اید, کم و بیش در تمام زندگی هاوجود دارد; مهم این است که ریشه یابی کنید و ببینید برای چه شوهرتان با شما چنین برخوردی دارد. مشکل راریشه ای حل کنید و دل او را به دست آورید. بنابراین , نباید به مشکلات با دیدهء غیر طبیعی بنگرید.

ادامه مطلب...

نظر به این که عدم صداقت زوجه و خانواده اش به دفعات محرز شده و قصد سوء استفاده ازروابط زوجیت و صداقت زوج داشته اند, آیا از ظاهر قضیه می توان به باطن حکم کرد؟

در این گونه موارد قاضی باید دقت کامل کند و با زیرکی و ظرافت , مسئله را از قراین و شواهدبفهمد و تا مسئله ای ثابت نشده , به ظاهر حکم نکند. یکی از ظرافت های قضاوت های امیرالمؤمنین (ع) این بودکه به صِرْف اقرار و بینه و قَسَم حکم نمی کرد, بلکه از زوایا و جوانب مختلف مسئله را بررسی می کرد گاهی ازروان کاوی و روحیات افراد شاکی و طرف او, حکم و قضاوت می کرد. بنابراین ظواهر, شاهد و قرینه و حدس وگمان برای قاضی است , اما نباید به آن اکتفا کرد.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

آیا طلاق در جایی که زن یا مرد, دین خود را در خطر می بینند (مثلاً زن می داند که به واسطه ءادامه زندگی مجبور است حجاب خود را کنار بگذارد یا در مجالس گناه شرکت کند یا لقمه حرام بخورد و...)جایز است ؟

عمل خلاف شرع به هیچ وجه جایز نیست و اگر زن در اثر اصرار شوهرش مجبور شود به گناه بزرگی دچار شود, مثلاً اگر مردی به زنش بگوید شراب بنوش یا مرتکب عمل حرامی شو, زن نباید انجام دهد واگر انجام دهد, گناه کار است و اگر چاره ای ندارد, باید طلاق بگیرد.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

ده سال قبل پدرم فوت نمود و زن پدرم با سه فرزندش تا کنون در اتاقی در ساختمان مسکونی ما زندگی می نمایند. برادرم سال دوم دبیرستان و با همسرم نامحرم است . همسرم این موضوع را بهانه کرده وخواهان جدا کردن آنان است , گرچه قادر به ادامهء زندگی مستقل نمی باشند. راهنمایی ام فرمایید.

راه حل موضوعی که مطرح کرده اید, این است که با صحبت و توجیه کردن , خانمتان را قانع کنید. خانمتان این حق را دارد که اعتراض داشته باشد, چون بودن جوان نامحرم برای او باعث دردسر ومزاحمت است و همیشه باید محجوب باشد و مشکلاتی برای او دارد و اگر محجوب نباشد, مفاسدی برای برادرتان که جوان است و همین طور احیاناً برای خانمتان به دنبال خواهد داشت . لذا بهتر است خانه ای نزدیک خانه ءتان اجاره کنید تا نامادری و فرزندانش در آن جا زندگی کرده یا خود شما زندگی کنید, ولی اگر برایتان ممکن نیست , باید با خانمتان صحبت کنید یابا واسطه کردن دیگران , مسئله را حلّ کنید.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

کارمندی 48ساله هستم . همسرم چهل ساله و به ظاهر خیلی از من جوانتر است , گرچه من در ابتدای ازدواج نسبت به همبستر شدن حریص بودم و اکثراً با او کشمکش داشتم , ولی اکنون پیری زودرس مرا در دید او تحقیر نموده , در برخوردها همیشه باید حرف او به کرسی بنشیند. به من اهانت و تندی می کند وروحیهء زن سالاری دارد. نسبت به مسائل مادی حریص است و گاه موجب ایجاد درگیری لفظی و کدورت روحم می شود. با توجه به مراتب فوق , آیا  در مواردی که به دو هفته تا بیست روز طول می کشد, مستوجب گناه نمی باشد؟ آیا در صورت عدم تغییر رویّه , کناره گیری از وی و یا انتقال به محل دیگرصلاح است ؟

ناراحتی شما از ناحیهء همسرتان به جا است , ولی چه می شود کرد؟ بسیاری ازخانواده ها از این بابت نگران هستند, مخصوصاً که بعضی از خانم ها روحیهء شوهرشان را درک نمی کنند و باعث اذیت و آزار و آزردگی روحی شوهر می شوند. در ابتدای ازدواج آن چنانند که گفته اید و بعد هم طلبکارمی شوند. تجربه نشان داده است که زنان در سنین بالاتر نیاز بیشتری به ارضای شهوت دارند, لذا با صراحت گِلِه می کنند یا با کنایه و یا با بروز ناهنجاری های دیگر این مسئله را ابراز می کنند. بر عکس مردان در سنین چهل سالگی به بالا, سنگینی کار و مشکلات شان بیشتر شده در نتیجه فشار روانی و جسمانی بر مرد بیشتر می شود;بنابراین توانایی شهوی کم می شود و مرد نمی تواند جوابگوی همسرش باشد و چاره ای بیندیشید. با تقویت جسم و تقلیل کار و پرداختن به استراحت و تفریح , می توانید از خجالت همسر به در آیید.

ادامه مطلب...