سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

علاقه مند کردن فرزندان به نماز ومسائل مذهبی

چه کارهایی باید انجام داد تا فرزندان از کوچکی

به نماز و مسائل مذهبی علاقه‏مند شوند؟

 

 

دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدف‏های مطلوب تربیتی، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز می‏دانند:

أ) استفاده از روش الگویی یا آموزش رفتاری به جای گفتاری‏

ب) تقویت روحیه برترگرایی یا کمال طلبی‏

ج) تشویق و تمجید

د) استفاده از مکان‏های مقدس و شعایر مذهبی‏

ه) استفاده از طبیعت در بیدار سازی حس مذهبی‏

1) روش الگویی:

روش الگویی بهترین، مؤثرترین و طبیعی‏ترین وسیله برای انتقال ارزش‏های اخلاقی و فرهنگی در خانواده است. باید به جای گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم و جوّ خانه را چنان کنیم که زندگی در آن فضای تربیتی به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانی هستند که در آب و خاک خانه رشد می‏کنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه می‏دهند.

تقیّد والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتی در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیشتر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهی می‏گردد.

ب) معرفی الگوهای برتر و تقویت روحیه برترگرایی:

یکی از ویژگی‏های فطری و امیال درونی انسان "روحیه برترگرایی" و یا "کمال‏طلبی و جمال گرایی" است. انسان بههر کاری، شغلی، علمی و مقصدی و حتی بازی علاقه داشته باشد به "برترین‏ها و قهرمانان" آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبیات کودکانه انسان هایی را که "عبادت" و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگی نان درتاریخ بشریت و محبوبیت آنها نزد خدا و انسان‏های شریف شده است. معرفی کنید.

ج) تشویق:

جهت خوشایندسازی دین و مفاهیم و رفتارهای دینی باید از ابزارهای مختلف تشویق کلامی و غیر کلامی به خصوص در انظار دیگران بهره جست.

د) استفاده از مکان‏های مقدس:

بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبی و عزاداری و شنیدن صدای قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمه‏های عاشقانه انسان‏ها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.

ه") استفاده از طبیعت در بیداری حس مذهبی کودک:

طبیعت سرشار از زیبایی‏ها و پاکی‏ها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده دشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکی فطرت نزدیک می‏شوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوه‏ها و صخره‏ها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانه‏ها و نعمت‏های الهی، و پیدا کردن نشاط و سرور روحی و دست یافتن به لذت‏های طبیعی، از غفلت‏ها و آلودگی هایی که جامعه امروزی برای کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور می‏مانند، در نتیجه فطرت خدا جویی آنان در مسیر طبیعی رشد پیدا می‏کند و با یک تلنگر و اشاره می‏توان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان براساس "یسبح للّه ما فی السموات و الارض" آشنا و مأنوس کرد.

بازنگری در برخی مؤلفه‏های ذکر شده‏

والدین به خصوص مادران زیادی گله‏های خود را از فرزندان‏شان این گونه بیان می‏کنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینی از ما پیشی می‏گیرند، ولی وقتی به سن تکلیف می‏رسند، در انجام فرائض دینی دچار سستی شده و در مواردی از انجام آن خودداری می‏کنند. وقتی بزرگترها از آنان می‏پرسند که آیا نماز خود را خوانده‏اید، متوسل به دروغ شده، می‏گویند خوانده‏ایم.

برخی بر این عقیده‏اند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگ‏ترها همه در انجام وظایف دینی اهتمام و مراقبت کافی داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.

اما باید اعتراف کرد در خانواده‏هایی که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز می‏پردازند نیز این مشکل وجود دارد.

بررسی‏ها نشان می‏دهد که در چنین مواردی مقصر اصلی والدین و خانواده‏اند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموخته‏اند، شکل ظاهری نماز خواندن بوده است.

بدیهی است در دوره کودکی، اساس یادگیری کودکان بر پایه تقلید است.

کودکان در دوران کودکی، حرکات پدران و مادران خود را تقلید می‏کنند و انجام می‏دهند و والدین گمان می‏کنند آن‏ها با علاقه و عشق به خواندن نماز می‏پردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقی احساسی، عاطفی و بر پایه تقلید، نه مبتنی بر معرفت و آگاهی. طبیعی است وقتی کودک دوره تقلید را پشت سر می‏گذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه می‏پردازد، همه اموری را که قبلاً براساس تقلید انجام داده، یکی پس از دیگری رها می‏سازد. پدر و مادر ناگهان احساس می‏کنند که کودک نماز خوان دیروز، امروز از تمام خواندن خودداری می‏کند. علت آن است که پدران و مادران به جای بیدار ساختن حس دینی و مذهبی در کودکان، به عمل تقلیدی فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام داده‏اند.

بدیهی است اگر فریضه نماز در دوره کودکی براساس "بیداری حسی دینی" انجام شده باشد، کودک هرگز خواندن آن را ترک نمی‏کند.

بنابراین اگر چه روش‏های الگویی و تقلیدی و تشویقی در بُرهه‏ای از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آن‏ها (به تناسب استعدادهای متفاوت بچه‏ها) و از راه بیان حکمت‏ها و هدف‏های آفرینش و عبادت‏ها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینی و مذهبی آنان را بیدار و آگاه ساخت.


خانواده و مضیقه

اگر خانواده فردی در مضیقه باشند، ولی به دیگران کمک کند،

از نظر شرعی چه صورتی دارد؟

  در این سؤال دو واژه است که باید توضیح داده شود: خانواده و مضیقه.

خانواده عرفاً به زن و فرزندان گفته می‏شود. البته گاهی به مطلق خویشان نزدیک گفته می‏شود. اگر مراد از خانواده، همسر و فرزندان باشد، رسیدگی به آنان و دادن خرجشان بر مرد واجب است، زیرا همسر واجب النفقه انسان است، یعنی بر مرد واجب است مخارج زندگی را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و... در حد شأن او تهیه کند. همین طور مخارج زندگی فرزندان را تا وقتی که به حد اداره کردن خود نرسیده‏اند، بر پدر واجب است.

اگر خانواده پدر و مادر باشند؛ دادن مخارج زندگی آنها نیز در صورتی که نیازمند باشند، بر فرزندان واجب است. رسیدگی و کمک مالی کردن به سایر خویشان در حد توان از باب صله رحم بسیار مطلوب و مورد سفارش روایات و آیات الهی است.

از برخی احکام فقهی استفاده می‏شود تا وقتی که از خویشاوندان، شخص نیازمندی وجود داشته باشد، نوبت به دیگران نمی‏رسد. از جمله احکام زکات مخصوصا. زکات فطره این است که با وجود خویشان فقیر، نوبت به دیگران نمی‏رسد.

آیات قرآن نیز بر رسیدگی به خویشاوندان تأکید فراوان دارد.

مراد از مضیقه این است که یک وقت از جهت مخارج لازم زندگی در مضیقه هستند و یک وقت مخارج لازم زندگی را دارند، ولی درتوسعه آن در مضیقه هستند. اگر در مخارج لازم زندگی (که همان موارد واجب است) در مضیقه هستند، باید مخارج واجب زندگی زن و فرزندان را پرداخت نمود و نمی‏توان از زیر بار آن شانه خالی کرد و به دیگران رسیدگی نمود. اگر مخارج لازم پرداخت می‏شود، ولی از توسعه زندگی خودداری می‏شود، توسعه بر عیال و روبراه کردن زندگی آنان خوب است، گرچه کمک به دیگران و ایثار کردن در چنین مواردی نیز خوب و بلکه شایسته‏تر است.


نامزدی و طلاق

از طرفی نمی‏توانم از فکر خانواده‏ام و دردهای پنهان و آشکار آن‏ها صرف نظر کنم و از سویی دیگر همسرم بسیار حساس و دقیق است. از این رو فکر می‏کنم نامزدی من کاری اشتباه بوده است، زیرا با شرایط نامناسبی که دارم، نمی‏توانم وقت و حوصله جداگانه برای همسرم بگذارم، خواهشمندم مرا در این مورد راهنمایی کنید؟

 ازدواج تان مبارک باشد، اقدام شما برای ازدواج نه تنها اشتباه نبوده، بلکه از نظر دینی اقدام مقدسی بوده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: "هیچ بنیانی در اسلام پایه گذاری نشده که مقدس تر و محبوب تر از ازدواج باشد".

نیز از جهت وضعیت خانوادگی شما، اقدامی به جا و مطلوب است، زیرا ازدواج تان علاوه بر این که باعث خروج از تنهایی و ناراحتی‏های فکری و روحی و گزینش همسری همفکر جهت بنیان زندگی مشترک شده، زمینه را برای مشورت و رایزنی با شوهرتان برای حل معضلات و مشکلات خانواده تان (که چندان و پیچیده نیست) فراهم کرده است. در واقع شما را از تنهایی برای یافتن راهکاری جهت اصلاح خانواده و برون رفت از وضعیت فعلی، نجات می‏دهد.

عواطف پاک انسانی و احساسات لطیف خواهرانه شما شایسته تقدیر است، ولی توجه داشته باشید، همان گونه که زندگی نیازمند عواطف و احساسات، مهر و محبت است، به عقل و تدبیر و برنامه ریزی و آینده نگری نیز نیاز دارد. نباید بگذارید عواطف و احساسات بر عقل و تدبیرتان غلبه کند. هر انسانی موظف است به کمک عقل و تدبیر و با تکیه بر تعالیم دینی، سرنوشت خود را نیکو تدوین نماید و با توجه به احساسات و عواطف و روحیه فضیلت خواهی، خیرخواه دیگران باشد.

پس تا آن جا که توان شما اقتضا می‏کند (نه بیش از آن) دلسوز و خدمتگزار دیگران به خصوص اقوام و والدین و برادران و خواهرانت باشید و برای صلاح و سعادت‏شان تلاش کنید. وظیفه اول شما شوهرداری است. سعی کنید در مواجه با همسرتان مشکلات خانوادگی را فراموش کنید یا کم رنگ مطرح کنید تا آسیبی به نشاط زندگی شما نرسد.

ان شاء الله با عقل و تدبیر و استمداد از مهر و محبت و مشورت و همکاری نامزدتان، به تدریج مشکلات روحی و دغدغه‏های فکرتان برطرف خواهد شد.


عدم تساوی زن و مرد(1)

چرا زن و مرد در بسیاری از موارد با هم مساوی نیستند

و به اندازه هم حق انتخاب ندارند؟

 خواهر گرامی , در ابتدای نامه ی شما با اظهار نگرانی آمده است که چرا پسران در گزینش همسر, آزادی واختیارات فراوان دارند اما دختران از چنین اختیاری محروم می باشند؟! در این خصوص به اطلاع شمامی رسانیم و می گوییم : اگر مورد سئوال و نگرانی شما از وضع موجود فرهنگی باشد, ما هم همانند شما به آن معترف و منتقد می باشیم . متأسفانه وضع فرهنگی جامعهء ما مطلوب نیست . برخی از افراط و تفریطها درفرهنگ ما ایرانیان وجود دارد که حاصل آن همان چیزهایی است که در نامه ی خویش به آن اشاره نموده اید. آرزوداریم که مسئولان فرهنگی و مربیان پرنفوذ جامعه ی ما با درایت و پختگی بکوشند دردها و ضعف ها را بزدایند.اگر بگویید: این فرهنگ از اسلام آمده است و به آن انتقاد داشته باشید, در پاسخ می گوییم : این قضاوت درست نیست , چون اولاً: در زمان پیامبر (ص ) و صدر اسلام امر ازدواج خیلی آسان بود. پیشنهاد ازدواج هم از جانب مردها و خانواده ی آنان صورت می پذیرفت و هم از جانب خانواده ی زنان . در آن زمان (و فرهنگی که پیامبر (ص )ارائه داد) هیچ ناپسند و قبیح نبود که زن شوهر مرده , بعد از انقضای عده مجدداً ازدواج کند. فرهنگ آن زمان پذیرای این امر بود و اسلام بر این تأکید دارد.

ثانیاً: در زمان پیامبر (ص ) بسیاری از زنان با فضیلت و متدین بعد از مرگ شوهر, برای دومین , نیز سومین بارازدواج می کردند. و مردم آن را می پذیرفتند, مثلاً اول به عقد جعفر بن ابی طالب (جعفرطیار) درآمد. بعد از شهادت جعفر و انقضای عده , ابوبکر را به عنوان شوهر خود پذیرفت و به عقد او درآمد.بعد از درگذشت ابوبکر, همسر علی بن ابی طالب (ع ) شد. حضرت خدیجه کبری بعد از درگذشت شوهر اول برای دومین بار ازدواج نمود و بعد از مرگ شوهر دوم و انقضای عده به عقد پیامبر اسلام (ص ) درآمد.

حال اگر در این زمان و در جامعه ما زن با فضیلتی چنین کاری بکند, مردم به او خرده می گیرند و نمی پسندند.پس این مشکلات مربوط به اسلام نیست , مربوطه به عرف و جامعه ی ما است .

ثالثاً: در زمان پیامبر (ص ) دختران زود شوهر می کردند, ولی امروزه و در فرهنگ ما ایرانیان این کار پسندیده نیست .

رابعاً: در زمان پیامبر (ص ) مهریه در ازدواج کم و اندک بود و مردم به راحتی ازدواج می کردند, ولی در فرهنگ ماایرانیان روز به روز مهریه با چشم هم چشمی ها سنگین و سنگین تر می شود, با این وجود ازدواج برای جوانان خیلی مشکل شده است .

خامساً: در زمان پیامبر (ص ) در ازدواج مخارج و هزینه های زیاد بر دوش داماد و خانواده ی عروس و جهیزیه های سنگین وجود نداشت , ولی امروزه در فرهنگ ما وجود دارد.

حال اگر ما در پی عمل به دستورهای اسلام باشیم , بسیاری از این مشکلات مرتفع می گردد و دختران و پسران به راحتی می توانند ازدواج کنند.

البته مسئله خواستگاری , مسئله جداگانه ای است که به طبیعت زن و مرد برمی گردد که دست آفرینش الهی , مردرا طالب و عاشق و زن را مطلوب و معشوق قرار داده است .

مرد را خواهان و زن را موجودی که مورد خواهش قرار می گیرد, قرار داده است و این اهانت به شخصیت زن یاتنزل دادن مقام او نیست , بلکه چه بسا به ارزش و مقام و موقعیت او ارج نهاده است که او را معشوق و مطلوب قرار داده است . هر که را بخواهد, می پذیرد و هر که را نخواهد, رد می کند.

می توانید در این خصوص به کتاب نظام حقوق زن در اسلام و مسئله حجاب از استاده شهید مطهری مراجعه فرمایید.


عدم تساوی زن و مرد(2)

چرا زن و مرد در بسیاری از موارد با هم مساوی نیستند

و به اندازه هم حق انتخاب ندارند؟

 اما این که چرا زن و مرد در بسیاری از موارد با هم مساوی نیستند, این یک امر طبیعی است . خداوند دو جنس ازانسان ها را آفریده است (زنان و مردان ) که هر یک مکمل دیگری هستند. این دو از نظر فیزیکی , اندام ها,پسیکولوژی (احساسات و عواطف و تمایلات و خُلقیات ) بسیار متفاوتند.

اگر مردان بخواهند به خصلت های زنانه روآورند, نیز اگر زنان بخواهند به خصلت های مردان رو آورند,شخصیت خویش را از دست می دهند. در وظایف تکوینی و خلقتی , مرد باید مرد باشد و مسئولیت های مردانه را بر دوش کشد و زن باید زن بماند و مسئولیت های زنانه را بر دوش کشد. در وظایف تشریعی و امور اجتماعی نیز باید چنین باشد.

مسئولیت زن را به مرد واگذار کردن و بالعکس , نادیده گرفتن تفاوت های هر یک و بعضاً پایمال کردن حقوق آنهااست .

هرگونه انحراف از این حقیقت انحراف از مسیر اصلی خلقت است .

چرا نباید یک زن به شخصیت زنانه خود احترام بگذارد و درصدد ایفای نقش خود باشد و یا حتی در پی تغییرماهیت خود به یک مرد باشد؟ آیا این اهانت به شخصیت یک زن نیست ؟

البته برخی از امور و کارهای فردی و اجتماعی , از کارهای مشترک بین زنان و مردان است و می بایست در این گونه امور بین زنان و مردان تساوی و برابری برقرار باشد.

اما این که می گویند زن و مرد مساوی هستند, معنایش این نیست که در اموری که ذکر شد مساویند, بلکه مرادتساوی در انسانیت , اجرای حقوق و رسیدن به کمالات و برخی از مسائل فردی و اجتماعی است .

اگر در این زمینه سئوال دارید, خوب است به صورت روشن برای ما بنویسید تا پاسخ آن را دریافت نمایید.

 با دعا و استغفار خدا از تمامی اشتباهات چشم پوشی می کند و همه ی حاجات شرعی را اجابت می نماید. با این حرف ها انسان امیدوار می شود و اگر اجابت نشد ناامید می شود. ما بارها درحالت اضطرار از خدا مسألت نموده ایم , ولی پاسخی پیدا نشد. این چگونه است ؟

پاسخ: دعا و استغفار رحمت خداوندی را جلب می نماید و حاجات شرعی را روا می کند و به انسان امیدمی دهد, لیکن باید توجه داشت که اولاً: اجابت دعا شرایطی دارد. هر دعایی اجابت نمی شود.

ثانیاً: اجابت برخی از دعاها به مصلحت ما نیست .

ثالثاً: گاهی اجابت ها به گونه ای است که ما از آن غافلیم . مولوی این حقیقت را در غالب شعر و داستان بیان می دارد:

]آن یکی الله می گفتی شبی تا که شیرین می شد از ذکرش لبی

گفت شیطانش , خموش این سخت رو این همه الله را بیک گو

می نیاید یک جواب از پیش تخت چند الله می زنی با روی سخت

و شکسته دل شد و بنهاد سردید در خواب , او خَضر را در خُضَر

گفت هین از ذکر, چون وامانده ای چون پشیمانی از آن که ش خوانده ای

گفت لبیکم نمی آید جواب زآن همی ترسم که باشد رد باب

گفت آن الله تولبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست

حیله ها و چاره جوییهای توجذب ما بود و گشاد این پای تو

ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست

جان جاهل زین دعا جز دور نیست زآنکه یا رب گفتنش دستور نیست

بردهان و بردش قفل است و بندتا ننالد با خدا وقت گزند]

رابعاً: استغفار و توبه آثار وضعی و دنیوی گناه را نابود نمی کند. مثلاً اگر کسی از روی جهالت با مشت به چشم دیگری کوفت و او را کور نمود و سپس به استغفار و انابه رو آورد و از درگاه الهی عفو و بخشش طلب نمود, حال اگر توبه و دعایش مقبول و مستجاب گردد, چشم نابینای آن فرد بینا نمی شود. بنابراین می بایست حواس ماجمع باشد که شیطان وسوسه نکند که اگر الان لغزش هایی داشته باشی , بعداً خدا می بخشد, بخشش خدا باشرایطش درست است . اما آثار وضعی و دنیوی آن باقی می ماند. 


سوء استفاده از اختیارات

مردهایی‌ که‌ پس‌ از ازدواج‌ از حقوق‌ و اختیاراتی‌ که‌ اسلام‌ به‌ آن‌ها داده‌ سوءاستفاده‌ می‌کنند، با آنان‌ چه‌ باید کرد؟

 

درست‌ است‌ که‌ مردها از حقوق‌ و اختیاراتی‌ در اداره ی‌ خانه‌ و خانواده‌ برخوردارند اما معنای‌ مدریریت‌ دیکتاتوری‌ و زورگویی‌ و بداخلاقی‌ نیست‌، بلکه‌ هر مدیری‌ که‌ زورگویی‌کند و به‌ ناحق‌ عمل‌ نماید، مدیریت‌ نکرده‌، زیرا در نهاد مدیریت‌، عمل‌ به‌ حق‌ و صواب‌ و برخورد صحیح‌ و منطقی‌ نهفته‌ است‌.

 اگر فرض‌ کنیم‌مدیر کارخانه‌ یا اداره‌ای‌ با خشونت‌ و بدرفتاری‌ برخوردکند، همه‌ از او زده‌ و رنجور می‌شوند و این‌ مدیریت‌ را نمی‌پسندند. از امیرالمؤمنین‌(ع) نقل‌ شده‌: "من‌ استبد برأیه‌ هلک‌؛  هر کس‌ خود محور و مستبد باشد و بخواهد فقط‌ حرف‌ خود را به‌ کرسی‌ بنشاند، هلاک‌ می‌شود و به‌ نتیجه‌ نمی‌رسد."

 مدیر عاقل‌ کسی‌ است‌ که‌ نیمی‌ از وجودش‌ تحمل‌ و نیمی‌ چشم‌ پوشی‌ باشد. علی‌(ع) می‌فرماید: "العاقل‌ نصفه‌ تحامل‌ و نصفه‌ تغافل‌".

 پیامبر(ص) فرمود: " اعقل‌ الناس‌ أشدهم‌ مداراه ی‌ للناس‌ و أذلّ الناس‌ من‌ أهان‌ الناس‌؛  خردمندترین‌ مردم‌ کسی‌ است‌ که‌ بیش‌ از همه‌ با مردم‌ مدارا نماید و ذلیل‌ترین‌ مردم‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ مردم‌ اهانت‌کند."

 البته‌ باید متذکر شویم‌ برخی‌ از افراد که‌ کمالاتی‌ دارند، نواقص‌ و عیوبی‌ نیز دارند. انسان‌های‌ کامل‌ که‌ دارای‌ تمام‌ ویژگی‌های‌ بارز و صفات‌ پسندیده‌ باشند، کم‌تر یافت‌ می‌شود. مرد و زنی که با هم زندگی‌ می‌کنند، اولاً باید یکدیگر را تحمل‌ کنند، گر چه‌ برخی‌ از نقص‌ها را داشته‌ باشند.

 با کمبودهای‌ یکدیگر بسازند. اگر زنی‌ تمام‌ کوشش‌ خود را مبذول‌کند تا شوهری‌ پیداکند که‌ از تمامی‌ جهات‌ کامل‌ باشد، نمی‌یابد. اگر مردی‌ تمام‌ همت‌ خود را بر آن‌ دارد که‌ همسری‌ پیداکند که‌ از تمامی‌ جهات‌ پسندیده‌ باشد، نمی‌یابد. مرد و زن‌ باید نیمی‌ را بر تغافل‌ و نادیده‌ گرفتن‌ بگذارند و نمی‌ را تحمل‌ کنند. معنای‌ این‌ جملات‌ آن‌ نیست‌ که‌ مرد و زن‌ نباید عیوب‌ خود را برطرف‌ کنند. وظیفه ی‌ هر کس‌ این‌ است‌ که‌ عیب‌های‌ خود را بیابد و آن‌ها را برطرف‌کند.

 ثانیاً اگر عیبی‌ از شوهر مشاهده‌ می‌کنید، باید با زبان‌ مناسب‌ به‌ او تذکر دهید و اگر به‌ حرف‌ شما توجه‌ نمی‌کند، باید از دیگران‌ مانند مادر و شوهر یا پدرشوهر یا خواهران‌ یا برادران‌ او کمک‌ بگیرند. البته‌ باید متوجه‌ باشید که‌ گاهی‌ دیگران‌ از عیب‌ او اطلاعی‌ ندارند و اگر شما به‌ دیگران‌ بگویید تا اصلاح‌ گشته‌، ممکن‌ است‌ نتیجه ی‌ معکوس‌ بگیرند. باید هواستان‌ جمع‌ باشد و کسانی‌ را واسطه‌ قرار دهید که‌ بازتاب‌ منفی‌ نداشته‌ باشد.

 ثالثاً برخی‌ از خانم‌ها می‌توانند با برخوردهای‌ زیبا و جذاب‌ و با پوشش‌ زیبا و آرایش‌ در خانه‌ شوهر را مطیع‌ خود گردانند و او را تحت‌ جذبه ی‌ خود درآورند.


گناه طلاق

مردی که نامزدش را به دلیل نه چندان موجه طلاق داد

 از گناه مرتکب شده مبری است؟

 «طلاق» در روایات اسلامی به عنوان مبغوض ترین و ناخوشایندترین عمل حلال معرفی شده و از آن جز در مواردی که هیچ راهی برای سازش بین زن و شوهر و ادامه زندگی آن دو وجود ندارد، نهی شده است. بنابراین طلاق حتی اگر بی مورد هم باشد حرمت شرعی ندارد و گناه محسوب نمی شود ولی به لحاظ آثار و لوازم و عوارض روحی و درونی که ممکن است در زن طلاق داده شده ایجاد گردد و باعث دلشکستگی و افسردگی و احساس شکست و سرخوردگی او گردد می توان آثار سوء دنیایی و آخرتی برای مرد طلاق دهنده در پی داشته باشد و سعادت و توفیقات او را تحت الشعاع خود قرار دهد و آه و نفرین زن و اضطراب و ناراحتی درونی او اگر مرتکب خطایی نشده و دلیلی برای طلاق دادن او وجود نداشته باشد، دامن شوهر را بگیرد و او را با مشکلات و بلاهایی در زندگی مواجه سازد بنابراین ممکن است عملی شرعا جایز و مباح باشد ولی از نظر اخلاقی و وجدانی و روانی عملی ناپسند و غیرقابل گذشت و جرم و خطا به حساب آید و آثار آن دامان صاحبش را بگیرد و تأثیرات بدی در زندگی او داشته باشد.


استقلال خانواده

چگونه می توان استقلال خانواده را حفظ نمود؟

 

یکی از چیزهایی که باعث می‏شود انسان در زندگی مشترکی که شروع کرده مستقل باشد این است که زمینه‏های وابستگی و تکیه به خانواده پدری را به تدریج از بین ببرد و این از طریق داشتن کار و شغل مناسب و مسکن و... بدست می‏آید. البته این حرف ما به این معنا نیستکه خدا ناکرده انسان با خانواده خود و همسرش قطع رابطه نماید تا اینکه بتواند استقلال خانواده را حفظ نماید بلکه ما معتقدیدم که این رفت و آمدها باید باشد و انسان باید از تجارب و مشورتهای خانواده خود و همسرش نهایت استفاده را ببرد اما آنجایی که مشورت با آنها بویدخالت در زندگی آنها را می‏دهد و باعث این می‏شود که زندگی آنها دچار مشکل شود در اینجا انسان به خاطر احترام به آنها به حرف آنها گوش می‏دهد ولی از عمل کردن به حرف آنها صرف نظر می‏کند. بنابراین این خود شما هستید که باید با برخورد مناسب تان با خانواده خود وهمسرتان و از بین بردن وابستگی به آنها مخصوصا وابستگی مادی زمینه را برای دخالت نابجای آنها فراهم نسازید.


سخت گیری شوهر

خانم معلم 26 ساله‏ای هستم که شوهرم خیلی سخت گیر و متعصب بوده و زود قهر می‏کند و به من اجازه فعالیت‏های اجتماعی را نمی‏دهد و من نیز در برابر تعصب‏های بی‏جای او صبور بودم، ولی دیگر خسته شدم. چه باید کنم؟ لطفاً راهنمایی نمایید.

 

در فرهنگ اسلام برای مردان و زنان وظایف و حقوق متقابل بیان شده است که با رعایت آن‏ها می‏توان خانواده‏ای نظام‏مند، آرمانی و موفق داشت. از سوی دیگر نادیده گرفتن عوامل موفقیت نیز، نظام خانوادگی را به هم زده و ستون فقرات آن را در هم می‏شکند. یکی از مؤلّفه‏های مهم خانواده موفق تحمل سختی‏هایی است که در مسیر پر فراز ونشیب زندگی مردان و زنان پیش می‏آید. یک زن هنرمند آن است که در برابر همه سختی‏ها و مشکلات خانواده، به ویژه شوهر خود، صبور و شکیبا باشد و خانه‏ای را که همانند جهنم است، تبدیل به بهشت نماید. چه بسا زنانی بودندکه زندگانی تلخ را شیرین و از شوهران بد اخلاق و سخت‏گیر خویش انسان‏های موفق و خوش اخلاق ساخته‏اند.

از دیدگاه اسلام شوهر داری به قدری اهمیت دارد که آن را در ردیف جهاد در راه خدا قرار داده و جهاد زن را خوب شوهر داری دانسته است.

پیامبر اسلام(ص) فرمود: "هر زنی که شوهرش راضی باشد، داخل بهشت می‏شود".

ادامه مطلب...

ازدواج و سوء سابقه فامیل

بدون تحقیق با دختری ازدواج کردم . می گویند برادرش قبلاً سابقه ی ....... داشته و مورد ملامت وسرزنش دوستان و همکاران قرار دارم لطفاً راهنمایی بفرمایید.

 

ازدواج یک امر حیاتی است و همسرداری نیازمند آموزش های اسلامی و روانشاختی است .

انسان باید با تحقیق و تفحص کامل , همسری را برای شریک زندگی انتخاب کند. هم اکنون حضرت عالی به هردلیلی همسری را انتخاب کرده اید و باید او را نگه دارید, مگر این که مسئله خیلی حاد شود. این که می فرماییدبرادرش یک روزی به اتهام ...... دستگیر شده است , گناه برادر به خواهر مربوط نیست : .

از سوی دیگر اگر پرونده  داشت , به این زودی آزاد نمی شد.وانگهی زن و شوهر باید حقوق یکدیگر را بدانند و حرمت هم را پاس دارند. چگونه مردها مایلند هر حرفی را بزنند وجواب نشوند؟! جناب عالی حالت بدبینی پیدا کرده اید و گمان می کنید در ازدواج شکست خورده اید, در حالی که هیچ کس نمی تواند ادعا کند همسر ایده آلش را به دست آورده است .

بنابراین بهتر این است اندیشهء طلاق را از سر بیرون کنید.

زدن زن , کار انسان لئیم است . امام علی فرمود: . طبیعی است وقتی زن در معرض کتک کاری قرار گرفت , باید فریاد برآورد قرآن می فرماید: .

کتک زدن جز در مورد نشوز و سر به هوا بودن که به رابطهء نامشروع منجر می شود, در اسلام نداریم , آن هم زدنی که به دیه منتهی نشود, مثل زدن از روی لباس , که نه سرخ می شود و نه کبود. اگر بخواهید طلاق بدهید, باید تمام مهریه را پرداخت کنید. دوست عزیز مصلحت این است با هم بسازید. گوش به حرف مردم ندهید. گناهی در کارنیست . پدر و مادر و برادر اگر حتی مشرک باشند, ربطی به دختر ندارد, نه شرعاً و نه عقلاً بهتر است تجدید نظربفرمایید و با رعایت احترام متقابل و حقوق زوجیت , زندگی گرمی داشته باشید.