سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

همسر چادری

چند سال پیش با خانم فرهنگی ازدواج کردم و قرار شد که برای همیشه چادری باشد، البته بین خواهران و خانواده اش فقط او چادری بود. در قرار به توافق رسیدیم، ولی در ادامه از این کار اجتناب کرد. او را تهدید کردم و گفتم به این شرط قبول می کنم که همیشه نماز بخوانی و برای بیرون از خانه آرایش نکنی. و چون به مسائل دینی و شرعی مقیدم نظر اسلام و فقه را در این مورد بیان فرمایید.

این خانم همسر شما است و لازم است در پی ایجاد تفاهم و زندگی مسالمت آمیز باشید، در این صورت حتی مشکلات بزرگ هم قابل حلّ است. البته در شرع اسلام، زن مأمور به حجاب و پوشش اسلامی شده و حدّ آن نیز معیّن گشته است.

   در این مورد اگر چه، هر نوع پوششی که حد شرعی را مراعات نماید، کفایت می کند، اما چادر به جهت ویژگی های خاص خود در حجاب زن، حجاب برتر شناخته می شود.

   نظر اسلام در مورد پوشش زن: قرآن مجید به پیامبر فرمود: "به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو : خویشتن را با جلباب بپوشند که این کار برای این که به عفت شناخته شوند و از تعرض مصون مانند، برای آنان بهتر است".

   بعضی از مفسّران جلباب را پوششی فراگیر معنا کرده اند که از بالای سر تا پایین پا را می پوشاند و چیزی در حد و  اندازه ی چادر است".

   البته دیدگاه دیگر جلباب را پوشش تا زانو، و دیدگاه سوم جلباب را مقنعه می داند.

   براساس دیدگاه اوّل می توان گفت: قرآن از چادر یا چیزی مانند آن که تمام بدن را بپوشاند به عنوان حجاب برتر نام برده است، علاوه بر این درباره ی پوشش حضرت فاطمه (ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک همین پوشش نقل شده است.

   شاید با استفاده از این موارد و احادیث دیگر، فقهای بزرگوار بر حجاب برتر بودن چادر تأکید کرده اند البته پوشش کامل با مانتو و روسری نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد، ولی مانتو حجاب برتر نیست، زیرا هر چند با مانتو و روسری پوشش صورت می گیرد، ولی باز حجم بدن مشخص است و با مقایسه ی چادر قطعاً آن برتری دارد.

   در مورد همسرتان ، چند مسئله باید مورد توجه قرار گیرد.

   1 - ایشان به جهت عدم مراعات شرط و عدم وفای به عهد ، کوتاهی کرده است و باید سعی نماید که در صورت امکان این شرط را فراهم آورد تا حس احترام متقابل و وفاداری در درون خانواده تقویت گردد.

   2 - در صورتی که همسرتان از جهت صفات و ویژگی های دیگر خوب و پسندیده است، باید سعی و تلاش در حفظ کانون خانواده نمایید، اگر چه ایشان از آن شرط سرپیچی نموده است.

   3 - در عین حال که او را متوجه شرط قبل از ازدواج می نمایید، سعی کنید حس انتخاب چادر را به عنوان حجاب برتر در او زنده کنید. در این راه می توانید با ایجاد ارتباط و ابراز علاقه و محبت هر چه بیشتر او را به خود نزدیک تر کرده تا از خواسته قبلی تان بر حفظ چادر آگاه شود، تا با اختیار خود براساس خواسته قبلی شما رفتار نماید. هم چنین موانع موجود از نظر فکری و اجتماعی و ارتباطی برای انتخاب چادر را از بین برده یا آنها را تضعیف نمایید.

   مهم، مراقبت زن از خود و حجاب و عفت خویش جهت ایجاد جامعه ی سالم است. هر چه بهتر بتواند این هدف را تأمین کند، برتر است. در عین حال در صورت لزوم باید با حفظ عفت و حجاب زن نقش اجتماعی خود را ایفا کند. البته چون شما قاری قرآن هستید و مردم شما را به عنوان قاری می شناسند، سعی کنید کمتر با همدیگر در مجامع عمومی ظاهر شوید. چون نگاه مردم به روحانی و مداح اهل بیت و قاری قرآن و وابستگان آنان نگاه دیگری است و توقع بیشتری دارند. در صورت امکان او را به سفر عمره یا حج ببرید و در مراسم مذهبی مانند نماز جمعه و هیأت مذهبی او را ببرید تا در قضای دینی زنان چادری قرار گیرد. شرکت در این گونه مراسم تأثیر به سزایی در ایجاد روحیه ی مذهبی همسرتان خواهد داشت.

   www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


اختلاف با همسر

برادر بزرگم با همسرش اختلاف دارند. با این که چهار فرزند دارد، ولی حاضر نیست در خانه بماند و اگر به خانه بیاید، دعوا راه می اندازد و از هیچ کس حرف نمی شنود. مرا راهنمایی کنید.

 با توجه به اختلاف شدید برادرتان با همسرش بعید به نظر می رسد بتوانید برای ایشان کاری انجام دهید، ولی بزرگ تر های فامیل از دو طرف باید در حضور آن دو مسائل را مطرح کنند و دنبال چاره جویی باشند. البته اگر برادرتان به عادت ناپسندی مبتلا است و سال ها با آن درگیر بوده، به راحتی قابل تغییر نیست و به این حقیقت باید همسر برادرتان توجه داشته باشد، ولی با پیدا کردن روزنه ای که از آن طریق ایشان به زندگی امیدوار می گردد، می توان از بیشتر شدن مشکلات جلوگیری کرد. پس از بیست سال زندگی باید دو طرف روحیات یکدیگر را شناخته باشند و از لجاجت دست بردارند، ولی نکته ایکه برای شما مفید است، آن استکه از زندگی برادرتان عبرت بگیرید. اوّلاً در انتخاب همسر دقت کنید؛ ثانیاً آیین همسرداری را بیاموزید و از تجارت به دست آمده، در زندگی خود استفاده نمایید.

در واقع راهی را که دیگران رفته اند و نتایج نامطلوب و نا بهنجار و زشت آن برایتان آشکار شده، راه رفته ی خود بدانید و از این مسئله درس بزرگی برای زندگی بگیرید.

در حاضر به خاطر این موضوع، خود را نگران نکنید، چون نتیجه ای جز اضطراب و بی قراری شما ندارد و کاری از دست شما ساخته نیست. بدانید ازدواج می تواند لذت بخش ترین زندگی را برای انسان فراهم کند، به شرطی که بتوان از آن به خوبی استفاده کردو آن را تلخ و زشت نکرد. شما و دیگران با تجربه ای که کسب کرده اید، می توانید با عفو و گذشت و احترام و درک متقابل که مهم ترین عامل برای لذت بخش نمودن زندگی است، زندگی خوبی برای خود و دیگران فراهم کنید.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


بی توجهی شوهر به خویشاوندان زن

تکلیف زنی که با مردی زندگی می کند که فقط برای خویشان خود اهمیت قائل است، آن‌ها را مهمان می‌کند، ولی برای خویشان همسر اهمیت قائل نیست چیست؟ کتابی را در این باره معرفی کنید.

یکی از آفات شکل گیری زندگی مشترک، خود محوری و خودخواهی است.

 سرمایه برقراری و استمرار رابطه خوشایند و موفق میان زن و شوهر، همسری و همراهی، همفکری، حقگرایی و وارستگی از تعصبات ناروای خوشاوندی است.

اگر مرد خانه بر اساس خودمحوری تنها به خویشان خود اهمیت داد، همسر باید او را متوجه وظایف مشترک کند و با استفاده از محبت و احسان، دل او را به سوی خانواده خود متمایل سازد. البته لازم نیست شوهر را با زبان نصیحت کند، زیرا زیر بار نخواهد رفت، بلکه در عمل به او بفهماند همان طوری که او برای فامیل شوهر اهمیت قائل است، انتظار دارد او نیز برای فامیل همسرش احترام قائل باشد. یعنی با ایجاد صمیمیت و محبت خود در دل شوهر، خواسته های او نیز برای شوهر قابل احترام باشد . زن می تواند با هر چه نزدیک‌تر کردن خود به شوهر و ایجاد  علاقه قلبی در شوهر نسبت به خود، وی را نسبت به خواسته های درونی که زن دارد، تشویق نماید. وقتی شوهر، زن خود را دوست داشته باشد و ناراحتی های او برای شوهر ناراحت کننده باشد، به طور طبیعی سعی خواهد کرد که خواسته های همسر خود را نیز مد نظر داشته باشد، اگر چه به زبان نیاورد. هم چنین احترام هر چه بیشتر زن به خانواده و بستگان شوهر نیز می تواند کم و بیش مؤثر باشد.

و نکته دیگر آن است که پدر و مادر و فامیل خانم، با محبت او را به سوی خود بکشانند.

انسان خواه ناخواه اسیر احسان دیگران است و نمی تواند در این باره بی اعتنا باشد، اگر پدر و مادر خانم به داماد خود احترام بگذارند و متناسب با روحیه او برخورد کنند، قطعا داماد را به رفت و آمد تشویق می‌نمایند. البته در مواردی نیز ممکن است شوهر نسبت به آیین همسرداری و وظایف مشترک آگاهی نداشته باشدِ. در این صورت کتاب‌هایی را در اختیار همسر بگذارد و یا با همدیگر کتاب مطالعه کنند.

کتاب آیین همسرداری از ابراهیم امینی و بهشت خانواده از دکتر جواد مصطفوی و روان شناسی رابطه‌ها از دکتر افروز جهت مطالعه پیشنهاد می شود.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


راهکارهایی برای عدم اختلاف با همسر

راهکارهایی برای عدم اختلاف با همسر و راهنمایی در جهت حل آن را بیان کنید؟

 

    از مجموع می توان حدس زد که همسرتان از نظر روحی شرایط آرمانی ندارد و از عقده درونی که محصول تجارب تلخ دوران کودکی است، رنج می برد و شاید آن را اظهار نکرده است. چه بسا خود نیز از برخوردهای خویش راضی نیست، ولی به منظور قانع کردن خود دست به کارهایی می زند. واکنش هایی را که مردم بر اثر عقده حقارت از خود نشان می دهند، مختلف است. بعضی با سکوت و برخی با پر حرفی. بعضی با هتّاکی و یا انتقام جویی واکنش نشان می دهند .

احتمالاً برخورد والدین ایشان منشأ پیدایش این ناراحتی روحی شده است. شما خواه ناخواه با این واقعیت مواجه هستید. آن گونه که نوشتید، با شخص کم و بیش بیماری مواجه هشتید که تا حدّی از حالت خود آگاهی دارد. اگر چنین باشد، به صبر و حوصله و تیمار بسیار نیاز دارید و این معنایش فیلم بازی کرد و رباط بودن نیست.

ادامه مطلب...

ازدواج و اختلال عصبی همسر

کسی که اخیراً ازدواج کرده ، ولی رفتار زنش قابل تحمل نیست و گاهی مثل دیوانه‌ها رفتار می‌کند دیگر سیستم عصبی‌اش مختل می‌شود و در آن لحظه نصیحت نمی‌پذیرد و دعوا به راه می‌اندازد، آیا می‌بایست طلاقش داد، یا صبر نمود؟

 

به نظر می‌رسد رفتار همسرش از نوعی هیجان عصبی ناشی می‌شود، نه دیوانگی به معنای خاص. افرادی هستند که در مواقع ناراحتی، رفتاری خارج از پیش‌بینی از خود نشان می‌دهند که بیشتر از رفتار وراثتی آن ها ریشه می‌گیرد و نباید به عنوان عامل اساسی برای جدایی و طلاق تلقی شود، پس بهتر است در چنین مواقعی با خونسردی، برای برگشت به حالت اولیه کمک کرد، نه این که با نشان دادن لجاجت‌های بیشتر وضع موجود را بحرانی‌تر کرد. در شرایط خاص هیجانی هیچ کس نصیحت نمی‌پذیرد، بلکه باید در وقتی که آرامش روان ایجاد شد، با زبان نرم و استدلال و منطق سخن گفت. البته چه بسا ممکن است عصبانیت ایشان ناشی از اختلالات روانی باشد که در این صورت نیاز به دارو دارد و باید به روان‌پزشک مراجعه نماید. در هر صورت طلاق دادن آخرین راه حل است. باید همه راه‌ها را آزمود. اگر اثری نداشت، در مرحله آخر نوبت به طلاق می‌رسد.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


اختلاف خانوادگی و فروپاشی زندگی

 

اختلاف خانوادگی بین برادرم و همسرش زمینه جدایی و فروپاشی زندگی شان را فراهم ساخته است. لطفاً اوّلاً دعا کنید، ثانیاً راهنمایی نمایید.

اندیشه جدایی زن و مرد (به خصوص زنان و مردانی که با علاقه با هم ازدواج کردند، و زندگی مشترک داشتند) نمی‏تواند بدون دلیل یا فقط به سبب بهانه باشد. طلاق که منفورترین حلال‏ها است، دارای ریشه‏های مختلف است. بدون بررسی دقیق و شناخت عوامل آن، نمی‏توان نسخه شفا بخش برای تحکیم و تقویت پیوند زندگی و ایجاد محبّت میان آنان صادر کرد. باید نخست عوامل را شناخت، تا راهنمایی و راهکاری متناسب را بیان نمود.

علاوه بر شناخت "عوامل" که موجب تیرگی روابط زن و مرد می شود و فکر جدایی را ایجاد می کند، لازم است سطح تحصیلات هر یک، میزان تقیّد شان به مسایل دینی، نیز میزان توجه آنان به مسایل عاطفی (به خصوص در مورد فرزندان و حساسیت والدین در تربیت و آینده فرزندان) شناخته شود.

مهم‏تر از همه این است که "زن و مرد" چه اندازه برای حیثیت و آبرو و شخصیت فردی و اجتماعی خویش، اهمیت قایل هستند؟ کسی که در درون وجود خویش احساس شخصیت و بزرگی نداشته باشد، نصیحت و راهنمایی دیگران تأثیری بر وی نخواهد داشت. در عین حال بزرگان دو خانواده و کسانی که همسران از آن‏ها حرف شنوی دارند، می توانند نقش مؤثری در استمرار پیوند داشته باشند.

در نامه بعدی اطلاعات لازم از آن چه ذکر شده، در مورد برادرتان و خانمش را ارائه دهید، تا راهنمای متناسب ارائه شود.

پی نوشت‏ها:

1. مهم‏ترین عواملی که موجب می شود "اندیشه جدایی" به وجود آید عبارتند از:

1- توقعات بی جا و نامحدود زن یا مرد؛

2- حاکمیت روح تجمل پرستی و اسراف بر خانواده‏ها؛

3- چشم و هم چشمی‏ها، تقلید کورکورانه از دیگران و نگاه به وضعیت زندگی آنان و مقایسه با زندگی خویش؛

4- دخالت‏های بی جای اقوام و آشنایان در زندگی خصوصی؛

5- بی اعتنایی زن و مرد به خواسته‏های عاطفی و جنسی یکدیگر. نیز گاهی نرسیدن زن یا مرد به وضع ظاهری خود از لحاظ آرایش و لباس زمینه نفرت و دوری را فراهم می سازد؛

6- عدم تناسب فکری، فرهنگی و روحیات زن و مرد؛

7- فاصله زیاد سطح تحصیلات.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


خواستگاری و بی توجهی تامزد به نماز

مدتی است پسر عموی بنده از من خواستگاری کرده است. در گفتگوهایی که انجام شد، با او شرط کردم که نماز بخواند. او قبول کرد، ولی به قولش عمل نکرد. او از هر لحاظ خوب است، ولی به نماز اهمیت نمی دهد. چگونه می توانم ایشان را به نماز خواندن دائمی وادار کنم؟ آیا می توانم با کسی که به قولش عمل نکرده اعتماد کنم؟

 

خواهر گرامی! منشأ سستی در نماز چند چیز می تواند باشد:

1- ضعف بنیه اعتقادی: در مواردی انسان به خدا ایمان ندارد تا بخواهد او را پرستش کند. این افراد مشکل زیربنایی دارند. به نظر می رسد پسر عموی شما که در ماه رمضان روزه می گیرد و نمازش را می خواند، این مشکل را ندارد.

2- عدم آشنایی با فلسفه نماز: بعضی چون با فلسفه نماز آشنایی ندارند، در انجام آن سستی می ورزند. وقتی به آن‏ها می گوییم چرا نماز نمی خوانی، می‏گوید: برای چه بخوانم؟ در این صورت لازم است به این افراد تفهیم شود که نماز، تنها یک عبادت ساده و معمولی نیست که جنبه الزامی و اجباری یا تعبّدی محض داشته باشد، بلکه وسیله مطمئنی برای سازندگی روح و تحصیل آرامش روان می باشد.

نمار کارکردهای مختلفی دارد، مانند

الف) کارکرد روحی و معنوی‏

ب) تقویت اراده‏

پ) آرام بخشی نماز

ت) کارکرد بازدارندگی‏

ه") کارکرد تربیتی اجتماعی‏

ج) کارکرد سیاسی.

ادامه مطلب...

ازدواج و بی توجهی همسر به نماز

با شوهرم تفاهم زیادی داریم. پنج ماه از ازدواج ما می‏گذرد. دو یا سه ماهه اوّل ایشان نماز می‏خواند، ولی دو ماه است که نماز را ترک کرده است. همه او را به پاکی می‏شناسند و واقعاً چنین است. از این رو او را بسیار دوست دارم. می‏ترسم نماز نخواندن او باعث دلسردی من شود. می‏گوید به من نمی‏توانی زور بگویی و وادار به نماز کنی. خواهشمندم مرا راهنمایی کنید.

 

تقید و تعهد شما نسبت به نماز و فرائض دینی که حاکی از غیرت دینی است، قابل تقدیر و تحسین است. از شیعه واقعی جز این انتظار نمی‏رود. سستی همسرتان در امر نماز دلائل مختلف می‏تواند داشته باشد که یکی از آن‏ها بی توجهی اعضای خانواده ایشان به نماز است. البته در نامه از خانواده همسرتان مطلبی ننوشته‏اید. این تنها حدس و گمان ما است. اگر این فرض صحیح باشد، از آن جا که در دوران کودکی و نوجوانی، آمادگی برای انجام نماز پیدا نکرده، طبیعی است که در جوانی، خواندن نماز حتی به صورت عادت برای او در نیامده، چه برسد به این که عاشقانه آن را انجام دهد. در این شرایط نباید توقع داشته باشید این عادت جدید را پیدا کند و به نماز بایستد یا شاید دلایل دیگری داشته است که ممکن است بتوانید زمینه‏های آن‏ها را از بین ببرید. از این رو صبر و حوصله و مدارا لازم است و با دقت و ظرافت خاص باید مرحله به مرحله پیش بروید و از ادامه کار مأیوس نشوید. به نظر می‏رسد در شوهرتان به دلیل پاک بودن، زمینه گرایش به نماز وجود دارد. آن چه مهم است نحوه ارشاد و راهنمایی و کشاندن ایشان به نماز است. اگر همسرتان چند ماه اوّل نماز خوانده، شاید تحت تأثیر انتظارات شما بوده و فریضه نماز را به جهت همرنگی با شما انجام داده است. بدیهی است که این انگیزه چون الهی نیست، دوام و اصالت ندارد.

ادامه مطلب...

ازدواج و دخالتهای دیگران

دختری هستم بیست و پنج ساله که در بیست سالگی ازدواج کردم. پس از چند ماه بین ما اختلاف افتاد و دخالت‏های دیگران باعث شد که پس از ده ماه از یکدیگر جدا شویم. الان پس از گذشت چهار سال از طلاق، مادرم با من رفتار خوبی ندارد و به می‏گوید: خودت خرج خود را در آور لطفاً مرا راهنمایی کنید. با توجه به این که همسر سابقم هنوز ازدواج نکرده است، آیا راه حلی وجود دارد؟

 به نظر می‏رسد طلاق و جدایی شما در چهار سال پیش به اذعان خودتان، عجولانه بوده است متأسفانه دخالت‏های اطرافیان، ارکان خانواده را متزلزل می‏سازد و فرقی نمی‏کند که این دخالت‏ها خیرخواهانه باشد یا مغرضانه.

این امر باعث می‏شود، دامنه اختلافات گسترش یابد و در مواردی ظاهراً با توجه به آنچه نوشته‏اید، عامل جدایی بیشتر مربوط به شما می‏شده است و با آن که از این عمل پیشیمان بوده‏اید و قصد طلاق نداشتید، اما کار به گونه‏ای پیش رفت که دیگر نمی‏توانستید در برابر آن کاری انجام دهید. البته شما وقتی وضع را به این گونه دیدید، باید شجاعت می‏داشتید و سعی می‏کردید طلاق صورت نگیرد، اگر چه گذشتن از بعضی خواسته‏ها که اشاره کردید. و نگرانی ایشان است و خواه ناخواه با گذشت چهار سال بلاتکلیفی این گونه مسائل رخ می‏نماید. به نظر ما باید خودتان به فکر آینده باشید و برای ساختن زندگی آینده دست به کار شوید و هر چه زود همسری را برگزینید، چون با تشکیل خانواده، تا حد زیادی می‏توانید از فشار روحی خارجی شوید و به آرامش برسید و از نزاع بیش تر با مادرتان جلوگیری نمایید. با توجه به این که همسرتان ازدواج نکرده‏اند، اگر غیر از دخالت اطرافیان مشکل دیگری نداشته‏اید او را در اولویت قرار دهید. چه بسا عدم همسرگزینی ایشان حاکی از علاقه قلبی به شما باشد. اما غرور مردانه باعث شده که پا پیش نگذارد اگر چنین است، می‏توانید از طریقی، نظر و تمایل او را جویا شوید و کاری به حرف و قضاوت دیگران نداشته باشید. چون در این اوضاع خودتان می‏توانید صلاح و مصلحت خویش را درک نمایید. از نظر شرعی چون یک بار طلاق انجام گرفته، مجدداً می‏توانید با عقد جدید با ایشان ازدواج کنید.

ادامه مطلب...

ازدواج و عدم علاقه به همسر

خانمی هستم که در هفده سالگی با شخصی غریب ازدواج کردم، در حالی که علاقه‏ای به ایشان نداشتم. حالا با دو فرزند و گذشت هشت سال از ازدواج بر سر دو راهی قرار گرفته‏ام که چه کنم. پناهگاهی ندارم. وضع پدرم از نظر مالی ضعیف است و برای فرزندانم دلم می‏سوزد. از طرفی با همسرم تفاهمی ندارم و او را دوست ندارم. مرا راهنمایی کنید.

 یکی از مسائلی که متأسفانه مورد غفلت جوانان واقع می‏شود، دقت در انتخاب همسر است. اگر در آن مرحله با دوراندیشی و ژرف‏نگری همسر مناسب برگزیده نشود و با شتاب زدگی و عجله تصمیمی اتخاذ گردد، در سال‏های بعد، با آغاز ناسازگاری‏ها و اختلافات، کانون گرم خانواده به سردی و خمودی خواهد گرایید. در حال حاضر این وضع در مورد شما اتفاق افتاده است.

اما راه چاره چیست؟ طلاق و جدایی در اسلام، حلال مبغوض محسوب می‏شود، یعنی امری است حلال و جایز، اما مورد مذمت است و به عنوان آخرین راه حل تلقی می‏شود. امام صادق‏علیه‏السلام می‏فرماید: "خدا دوست دارد خانه‏ای را که در آن عروسی واقع شود و بدش می‏آید از خانه‏ای که در آن طلاق واقع شود. نزد خدا چیزی مبغوض تر از طلاق نیست". همان طوری که در نامه مرقوم داشته‏اید، طلاق شما در حال حاضر با دو مشکل اساسی رو به رو است: یکی‏ وسائل الشیعه، ج 15، ص 267.

ادامه مطلب...